پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
6394
-
الف
+

قائمیان: تماشای سریال‌های خارجی دردی‌ست که باید درمان شود.

"فرهاد قائمیان" در خصوص بازی در سریال «تعبیر وارونه یک رویا» با شبکه آی‌فیلم گفتگو کرد.

زاده‌ی اردبیل است و در یک خانواده هنرمند متولد شده است. اولین تجربه‌ بازیگری‌اش در سال ۱۳۷۰ مقابل دوربین "یدالله صمدی" در فیلم سینمایی «دمرل» در نقشی کوتاه بود اما به نوعی آغازگر حضور دائم و ماندگار او در فیلم‌ها و سریال‌هایی زیادی شد. مخاطبان تلویزیون تا سال‌ها او را به نام "خرچنگ" می‌شناختند. بازپخش سریال «تعبیر وارونه یک رویا» از شبکه آی‌فیلم بهانه‌ای شد تا با وی به گفتگوی بنشینیم.

  • چطور به عرصه هنر و بازیگری وارد شدید؟

در حقیقت از دوران کودکی علاقه‌­مند به این کار بودم. چون در یک خانواده هنرمند بزرگ شدم و برادرانم در عرصه تئاتر فعالیت می­‌کردند، من همیشه به تماشای تئاتر می­‌رفتم. رفته رفته جذابیت این هنر برای من به شکل تعهد شد و باعث شد که من وارد  عرصه بازیگری شوم.

  • نحوه انتخابتون برای فیلم «دُمرُل» به عنوان اولین حضور مقابل دوربین سینما چگونه بود؟

من حدود دوازده سال تاریخ هنر و ادبیات نمایشی، داستانی و خلاقیت تصویری  تدریس می‌کردم و به این واسطه به سازمان ارشاد رفت و آمد داشتم . آقای "صادق آذین" که از مدیران تولید با سابقه هستند من رو می­‌شناختند و می­‌دانستند که در کار تدریس فعالیت دارم. سر فیلم «دُمرُل» از طریقی آقای "صادق آذین" به من وصل شدند و گفتند که به دنبال لوکیشنی مناسب هستند. بعد از آن زنده­‌یاد آقای" مهرداد فخیمی" و "صمدی" و آقای "آذین" به اردبیل آمدند و ما چند روز در شهر اردبیل برای پیدا کردن لوکیشن گشتیم. خیلی هم همه چیز خوب بود ولی بنا بر شرایط آب و هوایی در آن زمان نتوانستیم لوکیشنی انتخاب کنیم. بعد از آن آقای "صمدی" به من پیشنهاد یک نقش در فیلم دادند. از آن زمان تا کنون هم به عنوان یک برادر با آقای "صمدی" در ارتباط هستم و از این بابت بسیار خوشحال هستم که توانستم بعد از این همه مدت این رابطه رفاقت و دوستی و برادری را با ایشان حفظ کنم.

  • اعتمادی را که آقای "یدالله صمدی" برای اولین حضور حرفه‌ای مقابل دوربین سینما به شما کردند، به نوعی بابی باز کرد برای معرفی شما به فعالان در این حرفه و به هر حال شاید این اعتمادها این روزها برای علاقه‌مندان به این حرفه زیاد اتفاق نمی‌افتد.

یک چیزی را باید ذکر کنم این که من در فیلم «دُمرُل» نقش کوتاه یک پهلوان را داشتم. شاید هیچ تصوری برای این که حضورم در این عرصه ادامه داشته باشد از طرف دوستان نبود. رفته رفته حین فیلمبرداری شرایطی پیش آمد و به بازی من، توجه شد. ولی به هرحال این اتفاق برای من پیش آمد. بعد از آن در فیلم «سارای» بازی کردم که یک فولکور آذری بود. البته من این نکته را بگویم که برای اولین بار در ایران، فیلم «سارای» در دوازده سینما به زبان آذری در تهران اکران شد. من بعد از آشنایی با آقای "صمدی" و بازی در فیلم ایشان در سریال «شوق پرواز» با ایشان همکاری کردم که نقش کوتاه فرمانده‌ شهید بابایی را ایفا کردم. من افتخار این را داشتم که در سه کار با آقای" صمدی" همکاری کنم. تا کنون هم در هر جلسه و مراسمی که فرصت حضور داشتم گفته­‌ام که  ایشان بزرگوار و برادر عزیز من هستند. اگر در کارنامه‌ی من ببینید من با هر کارگردانی که  در کار آشنا شدم، حداقل در سه کار دیگر هم همکاری کردم. اگر مروری بر کارهای من داشته باشید این مسئله را متوجه می‌شوید. من تمام تلاشم را کردم که بتوانم جوابگوی اعتمادی که به من شده است باشم. خب این مسئله باعث شده که بعد از کار اول همیشه از طرف یک کارگردان نقش‌­های دیگری هم به من سپرده شود. دوستان کارگردان همیشه نقش‌­های خاصی به من پیشنهاد می­‌دهند. من هم تا کنون سعی کردم که جوابگوی این اعتماد و اجرای به نحواحسن  آن نقش، البته با عنایت خدا باشم.

  • سریال «وفا» اولین حضور شما مقابل دوربین یک سریال بود و به نوعی باب آشنایی مخاطبان تلویزیون را با شما باز کرد.

بله. البته من قبل از «وفا» یک سریال برای شبکه دو کار کردم به اسم «طریق عشق» که دیده نشد. بعد از آن سریال «شهریار» را کار کردم که از نظر نوبت پخش بعد از سریال «وفا» قرار گرفت. و باعث شد که این آشنایی سر کار آقای "محمدحسین لطیفی" که بسیار برای من ارزشمند هست، رقم بخورد. رفاقت بین من و آقای " لطیفی"  بسیار عمیق است و  با افتخار می­گویم تا حالا در شش پروژه با  ایشان همکاری کردم. در سریال «وفا» ایشان نقش خاصی را به من محول کردند که بسیار مورد اقبال و قبول مخاطبان واقع شد. خیلی خوشحال هستم از این بابت که بعد از سال­‌ها هنوز این نقش و شخصیت «خرچنگ» بسیار تأثیرگذار است و ماندگار شده است.

  • همانطور که خودتون فرمودید نقش «خرچنگ» در کارنامه هنری شما در سریال ماندگار «وفا» بسیار ماندگار شده است . شما در این سریال نقش یک جاسوس را بازی کردید. خب سال­‌ها بعد شما باز هم در نقش یک جاسوس به اسم "محسن روانبخش" در سریال «تعبیر وارونه یک رویا» ظاهر شدید. هر دو نقش از نظر محتوا مشابه بودند. فکر می­‌کنید چه عاملی باعث شده که شما علی­رغم این تشابه محتوا، دو بازی متفاوت داشته باشید؟

ببینید، این مسئله بر می گردد به پرداخت خوب شخصیت در متن و هدایت درست کارگردان و بعد از آن اعتماد به بازی من. اگر کارهای من را مرور کنید متوجه می­‌شوید که من چند کار پلیسی انجام دادم و یونیفرم نظامی تقریباً مشابهی برای این نقش­‌ها پوشیدم ولی این شخصیت­‌ها کاملاً در اجرا متفاوت هستند. با اینکه همه‌­ی این نقش‌­ها پلیس هستند ولی پلیسی که در «نسل سوخته» می­‌بینید با پلیسی که در «بی صدا فریاد کن» ساخته آقای "فخیم زاده" بسیار متفاوت است و همینطور بازپرس ویژه قتل در سریال «به دنیا بگویید بایستد» و پلیسی که در سریال «یادآوری» که همزمان درگیر وظیفه­‌اش و مسائل و مشکلاتی که برای خانواده‌­اش رخ می­‌دهد، می­‌شود و باید تلاش کند در نقش یک پلیس درست تصمیم بگیرد و مخاطب، پلیس متفاوتی از نقش­های قبلی من، در این کار می­‌بیند. به هر حال این به سبب لطفی‌­ست که خدا شامل حال من کرده که توانستم با استفاده از نقش­‌هایی که به من محول می­‌شود و توانایی­ که به من داده است از پس نقش­‌ها به درستی بربیایم.

  • خب با توجه به گذشت سال­‌ها و فاصله­‌ی زمان زیادی که بین ایفای نقش "خرچنگ" و "محسن روانبخش" وجود داشته چه نمره‌­ای به بازی خودتون در هر کدام از این نقش­‌ها می­‌د‌هید؟

حقیقت را بخواهید من اعتقادی به نمره دادن به این شکل ندارم. بگذارید یک موضوعی را ذکر کنم من حس می‌­کنم که ما نمی­‌توانیم از این طریق سریال یا پروژه‌­ای را که یک گروه با همه توان و احساس می­‌سازند با پیامک به مسابقه بگذاریم و به آن نمره بدهیم. من در جایی دیدم که هشت کار را با وله‌­های بیست‌ ­دقیقه­‌ای نمایش می­‌دادند و نظرسنجی می­‌کردند. اعتقاد من این است که هیچ کار هنری به عدد نمی­‌تواند نمره داشته باشد. من به این شکل امتیاز دادن اعتقادی ندارم برای همین هیچ وقت نمی‌­توانم قبول کنم که کار یک گروهی که با پوست و خون و با تمام وجودشان کار می­‌کنند را بتوانیم با دادن یک‌نمره قضاوت کنیم. من به نوبه خودم هیچ کدام از کارهایم را از کار دیگر جدا نمی­‌کنم و چون برای همه­‌ی آنها زحمت کشیدم. حتی نقش‌­های کوتاهی که ایفا کردم. اگر دیده باشید من نقش‌­های خیلی کوتاهی هم بازی کردم و خدا را شکر می­‌کنم که این نقش‌­های هم سرجای خود بودند و دیده شدند و برای من بسیار ارزشمند هستند. با افتخار می­‌گویم که هیچ کدام از نقش­ها و کارهایم را نمی­توانم از بقیه جدا کنم. به هرحال نقایصی بوده ولی قطعاً نمی­‌توانم آنها را از بقیه جدا کنم.

  • کدامیک از شخصیت­‌هایی که بازی کردید به شخصیت خودتون نزدیک است؟

این را نمی­ توانم بگویم. البته این هست که هر بازیگری برای هر نقشی با خودش چیزهایی می‌­آورد ولی در کل ما یک زندگی روزمره داریم و یک زندگی کاری و هنری. حتماً این­ها از هم جداست ولی شخصیت اصلی هر بازیگری در نقشی که ایفا می­‌کند تأثیراتی خواهد داشت. هر بازیگری ممکن است پیشنهاداتی برای نقشی که ایفا می­‌کند داشته باشد و کمی از خودش بگذارد ولی شخصیت­‌هایی که بازی می­‌کند ربطی به شخصیت اصلی خودش ندارد.

  • این سوال را می‌­توانید جواب بدهید که کدام یک از نقش­‌هاتون را بیشتر از همه دوست دارید؟

من همه نقش­‌هایم را دوست دارم.

  • یعنی هیچ نقشی شاخصه­‌ی خاص‌­تری نسبت به بقیه برای شما نداشته که باعث شود آن را  بیشتر از بقیه­‌ی نقش‌­ها دوست داشته باشید؟

نقش‌­های من مثل بچه­‌های من هستند. نمی­توانم بگویم کدام را دوست دارم و کدام را ندارم. یکی خوب است و یکی بد است. شاید من نقایصی در اجرا داشتم ولی نمی‌­توانم بگویم هیچ کدام بد است یا خوب است. برای من تمام نقش‌­هایم مثل خونی که در رگ­‌های من جاری­ست در وجود من جاری هستند و هیچ وقت نمی­‌توانم آنها را از هم جدا کنم.

  • خب یعنی تفاوتی بین ژانرهایی که بازی کردید قائل نیستید؟ با توجه به این که هم در ژانر تاریخی بازی کردید، هم در ژانر پلیسی و هم  اجتماعی و...

هر نقشی که بتواند من را تهییج کند و مرا وادار به قبول کردن آن نقش کند را دوست دارم. خب هر کاری را نمی­‌شود پذیرفت و سر هر کاری نمی­‌شود رفت. من این حساسیت را در انتخاب نقش دارم. نقشی که به من پیشنهاد می­‌شود حتماً باید خیلی تأثیرگذار باشد که وقتی آن را می­‌خوانم بگویم که می­توانم آن را بازی کنم . دیگر فرقی نمی­‌کند که تاریخی، اجتماعی و یا پلیسی باشد. چنین نقشی برای من مورد انتخاب است وگرنه اینطور نیست که بگویم حتماً باید تاریخی کار کنم یا ژانر معاصر. بستگی فقط به تأثیرگذاری آن نقش دارد هم برای خودم و کارنامه­‌ام و هم برای مخاطب که بعد از اتمام کار آن را می‌­بیند.

  • حضور همزمان شما در مقام بازیگری و هم در مقام خادم در حرم اهل بیت به باور عموم مردم حضور در دو شخصیت از یک هنرمند است. نظر خودتون در این باره چیست؟

این مسئله چیزی است که برای دل خودم است و ترجیح می‌­دهم در گفتگوی عمومی در مورد آن هیچ صحبتی نکنم. نمی­خواهم در گفتگوهایم خیلی روی این مسئله تأکید بشود. چون مربوط به حس وحال شخصی من است.

  • نقشی بوده که "فرهاد قائمیان" دوست داشته باشید بازی کند و نکرده است؟

ببینید من همیشه معتقدم هستم که ا گر نقشی قسمت من باشد حتماً نصیب من باشد. ممکن است بازی در نقشی برای من تبدیل به آرزو شود ولی من همیشه به خدا سپردم تا عنایتی داشته باشد و اگر در من توانایی ایفای نقشی را می­‌بیند آن را پیش روی من بگذارد و من آن­ها را ایفا کنم. ممکن است من روی بازی در نقشی اصرار کنم و بعد در ایفای آن نقش شکست بخورم. برای همین نقش­‌هایم را به خدا واگذار کردم که هر چه می­‌خواهد برایم رقم بزند.

  • نظرتون در مورد وضعیت سریال سازی و سینمای ایران چیست؟

خب صحبت در این مورد ممکن است انتقادی باشد. بهرحال صداوسیما خانه­‌ی هنری من است. در مدیریت هر خانه­‌ای بالا و پایین وجود دارد اما در حال حاضر کارهای بهتری در حال ساخت است و احساس می­کنم بهتر است قبل از ساخت برنامه‌­ها، اتاق فکری وجود داشته باشد. شاید خیلی از آمارهایی که گرفته می­‌شود به هر دلیلی واقعی نباشد. می­‌خواهم بگویم که سطح کارها باید طوری باشد که موجب فرهنگ سازی شود. نه این که صرفاً اصطلاحاتی را در جامعه باب کنیم. وزن کارها و سوژه باید طوری باشد که مردم به سمت شبکه‌­های خارجی نروند. این مهمترین درد است و باید درمان شود. نمی­‌توانیم از این مسئله راحت بگذریم. باید کارهای ساخته شده را آسیب­‌شناسی کنیم ببنیم که چه اتفاقاتی افتاده است که این شرایط  پیش آمده. به هرحال ما سالیان سال در منطقه ادعای سریال سازی و سینما داشتیم. ان­شاالله که مسئولین و همه همکاران بتوانند کاری کنند که شرایط بهتر از این شود.

  • در حال حاضر کاری آماده پخش دارید یا در حال کار در پروژه­‌ای هستید؟

یکی از کارها سریالی بود که آخرین روزهای سال 96 از تلویزیون پخش شد به نام «هست و نیست». سریال دیگری به نام «سر دلبران» هست ساخته  آقای "محمد حسین لطیفی" و همونطور که به من گفتند در ماه رمضان هر شب پخش خواهد شد و خیلی سریال خوبی است. سریال دیگری هم به اسم «تاریکی شب، روشنایی روز» کار آقای "حجت قاسم زاده اصل" که خیلی سریال نابی است و امیدوارم بعد از «سر دلبران» پخش شود.

  • شبکه آی­‌فیلم را تماشا می‌­کنید؟

اگر فرصت کنم تلویزیون تماشا کنم حتماً.  متأسفانه زمان پخش سریال «تعبیر وارونه یک رویا» من سر صحنه بودم و نتوانستم کار را ببینم ولی آی­‌فیلم جزء شبکه­‌هایی است که من خیلی دوست دارم و ارتباطی هم که این شبکه با مخاطبان برون مرزی  ایجاد کرده برای من بسیار محترم است و این که تا الان توانسته با اقتدار کار کند و فیلم­‌ها وسریال­‌های ما را پخش کند بسیار قابل تقدیر است.

  • در آخر پیامی دارید برای  طرفدارهاتون در بین مخاطبان شبکه ­آی­‌فیلم؟

اولاً خیلی خوشحال هستم که کارهای من از این شبکه پخش می‌شود و همینطور خوشحالم که این شبکه در بین مخاطبان خارج از کشور هم مخاطبین زیادی داشته و امیدوارم که همیشه آی­‌فیلم، آی‌­فیلم باقی بماند و به همه دوستان ودست‌­اندرکاران آی­‌فیلم خسته نباشید می­گویم و ممنونم از همه زحماتی که می­‌کشید.

 

 

*مصاحبه‌کننده: سمانه مقدم برای وب‎سایت آی‌فیلم (اردیبهشت 97)

نظر شما
ارسال نظر